لزوم پیوند ارتباط و همکاری میان ملتها و کشورها در زمینه های مختلف علمی ادبی ،ویژگی برجسته جهان معاصر است ۔ و این تعامل و تعادل جزبه مدد ترجمه میسر نخواهد بود ، امروزه تصور پیشرفت علم و ادبیات و فرهنگ جهانی ودیگر زمینه های روابط بین المللی بدون توجه به نقش ترجمه ناممکن به نظر می رسد ۔ از این رو ما شاهد گسترش روز افزون در قلمرو ترجمه و نقش آن در توسعه فرهنگهای ملی ، روند فرهنگ جهانی و مبادلات بین المللی هستیم
تعریف مختصر ترجمه :
با توجه به این که افراد مختلفی به کار ترجمه پرداخته اند ، تعاریف قابل قبول از ترجمه ی بی شمار است و این گوناگونی تعاریف تا اندازه ای منطقی است چرا که متونی که ترجمه می شوند متفاوت هستند ، اهداف ناشران با هم فرق دارد و نیازهای مخاطبان هم یکی نیست . به علاوه زبان های رایج دنیا همواره در حال تغییرند و سبکها نیز همواره تغییر شکل می دهند . بنابراین ترجمه ای که در دوره ای از زمان مورد قبول است در زمان دیگر اصلا" قابل قبول نخواهد بود .
ترجمه یعنی برگرداندن نوشته یا گفته ای زبانی به زبانهای دیگر به دقیق ترین و طبیعی ترین وجه ممکن ۔ مهم ترین هدف در ترجمه برقرار ارتباط و تعادل بین زبان مبدا و زبان مقصد است مترجم باید برای رساندن عمده پیام تمام محتوی بکوشد والا تمام هدف ترجمه فوت خواهد شد۔
از آنجایی که هیچ دو زبانی درمورد معانی که برای نمادهای متناظر و متشابه ارائه دهنده ،به هم شبیه نیستند و روشهای که این نمادها را در جملات و عبارات بکار می برند هم شبیه هم نیست ۔ به این نتیجه می رسیم که هیچ "تناظر مطلقی" بین زبان ها وجود ندارد۔ بنابراین هیچ ترجمه ای دقیق و کامل هم وجود ندارد ، تاثیرکمی یک اثر ترجمه ای می تواند تا حدی شبیه تر اصل باشد اما هیچ تشابهی در جزئیات این دو نخواهد بود
پس از قرنها بحث درباره ترجمه تحت اللفظی و آزاد نظریه پردازان در دهه 1950 و 1960 به تحلیل سیستماتیک تری از ترجمه بر اساس مبحث زبانشناسی می پردازند ، از مهم ترین مفاهیم مورد بحث مساله معنا و تعادل بوده است ۔
انواع ترجمه :
هیچ نظری را در اصل تناظر بدون شناخت انواع مختلف روشهای ترجمه نمی توان بدرستی فهمید ۔ هیمشه رسم بوده است که ترجمه ای آزاد یا تفسیری را در برابر ترجمه تحت اللفظی یا دقیق قرار می دادیم اما در واقع انواع و درجات بسیارزیادی در ترجمه به غیر از این دو نوع نهایتی وجود داشته است ؛مثلا ترجمه فراتحت اللفظی را باعنوان ترجمه سطر به سطر می شناسیم درحالیکه دیگر ترجمه شامل نسبت زیادی هماهنگی با زبان مبدا می باشند،مانند هر یک کلمه از زبان مبدا فقط و فقط با یک کلمه ای از زبان مقصد برگردانده شود اما روشهای دیگر ممکن است از قید و بند قالبهای مصنوعی آزاد باشند اما به هر حال بسیار قدیمی و سنتی هم باشند۔
و کلا سه عامل هستند که باعث تغیر در روشهای ترجمه می شوند:
1۔ ماهیت پیام
2۔ هدف یا اهداف نویسنده
3۔ نوع مخاطب
پیام ها با توجه به محتوی یا شکل غالب بر آنها باهم فرق دارند۔ مطمئنا محتوی یک پیام را به طور کامل و صرف از شکل آن نمی توان دریافت کرد و شکل از محتوی اصلا جدا نیست ، در بعضی از متون محتوی پیام مهمتر است و در بعضی دیگر شکل پیام مهم تر می باشد۔
تئوری یوجین نایدا (تعادل در ترجمه )
برهمین اساس یوجین نایدا زبان شناس امریکایی ترجمه را به دو نوع صوری و پویا تقسیم می کند در نوع اول مترجم واژها را به همان صورت به زبان مقصد بر می گرداند و ترجمه واژه همان قالب صوری خود را حفظ می کند۔ (second language)
اما در نوع دوم برخلاف نوع اول بیشتر بر معنای واکنش گیرنده پیام صورت می گیرد و آنچنان قالب متن مبدا حفظ نمی شود (لادن مختاری)
تئوری نایدا از دهه 1940 به بعد گسترش یافت یعنی زمانی که او انجیل را ترجمه کرد و ترجمه آن را سازماندهی کرد ،او تئوری خود را در دو اثر بیان کرده است ۔
Towards science of translating
Theory and practice of translation
کتاب اول (بسوی علمی کردن ترجمه) او تلاش می کند ترجمه انجیل را بسوی عصر علمی تری حرکت دهد واین کار را با ادغام کار آخرش بازبانشناسی انجام داد۔نایدا اصطلاحاتی مثلا ترجمه تحت اللفظی ، آزاد و وفادارانه را نادیده گرفت و دونوعی تعادل را معرفی کرد۔
تعادل پویا و تعادل صوری :
تعادل پویا بیانی کاملا طبیعی است وسعی دارد تا خواننده ی مقصد با توجه به فرهنگ خودش به زوایای معنای متن مبدا پی ببرد و هیچ اصراری ندارد که فرهنگ زبان مبدا را یاد بگیرد تا پیام مبدا را بفهمد۔
مشکلات تعادل پویا در ترجمه:
تعادل صوری و پویا باعث مباحث تندی و سختی در ترجمه شده است ، همانطور که مسلم است تعادل یکی از کلیدهای ترجمه در آن کردار و فعالیت مرکزی دارد ۔
و در رابطه با تعریفاتش و ارتباطش و قابلیت کاربردیش در زمینه ترجمه باعث بوجود آمدن مباحث سختی و تندی شده است ۔ طی پنجاه سال گذشته نظرات و تعریفات مختلف در رابطه با مفهوم ترجمه بوجود آمده است ۔
یوجین نایدا براساس مشورت و همکاری با دیگر پیشگامان در علم ترجمه یک نظریه تعادل را بوجود آورد ودرآن نظریه به انتقال پیام از زبان مبدا به مقصد خیلی تاکید می باشد بدون در نظر گرفتن قالب و دستور زبان مبدا ۔
عمده مشکلاتی که در تعادل وجود دارد این است که هر چند مترجم در ترجمه یک متن از قالبهای زبان مبدا آزاد است اما احتمال زیادی دارد که او از اصل ترجمه زبان مبدا به مقصد تجاوز کند،یعنی نمی تواند آنچه در زبان مبدا نویسنده می خواست برساند نمی تواند آن معنا را به همان شکل برساند چون مترجم تلاش دارد در زبان عامیانه ترجمه کند۔
خیلی از دانشمندان علم ترجمه تعادل در ترجمه را مخالفت می کند و یکی از انها اکو(Echo) است او در مقابل تعادل در معنا دلیل می آورد۔ به نظر او اکثر تعادل در معنا را نمی ملاک اطمینان بخش در ترجمه قرار داد ۔ او می گوید:
"ما این نظر رو نمی توانیم قبول کنیم که تعادل در معنا را می توان با معادل سازی فراهم کرد درحالیکه این یک امر مسلم است که در زبان هرگز معادل کاملی در کلمه وجود ندارد مانند کلمات در زبان انگلیسی و اردو : Daddyمعادل دقیقی برای papa نیست و papaمعادل دقیقی برای father نیست ۔
اکو(Echo) براین باور است که آنان که در هنر ترجمه خود را مشغول ساخته اند آنها بطور قطعی در مقام بهتراند که براین موضوع قاعده متفکرانه آماده کنند این برای اکو واضح است که ترجمه موفق نمی توان در گره های تصور و خیالهای معادلسازی نیست ۔
مترجم براساس کتاب لغت متن مبدا را ترجمه نمی کند بلکه براساس کلی تاریخ این متون ترجمه می کند ،بنابراین ترجمه نه تنها باشایشتگی و صلاحیت زبان ارتباط دارد بلکه بانفسیات و شرح و حکایات هم ارتباط دارد ،پس مترجم در ترجمه همانندسازی (ترجمه پویا) تمام وقت از شایستگی زبان به خیال های فرهنگی پی ببرد،برای یک مترجم لازم است همان اثری که در در زبان مبدا وجود دارد به زبان مقصد هم منتقل کند و تمام ترجمه ها براساس جنبه ای فکری و روش بینی در متن بوجود می آورد و مترجم هم باید بعنوان یک مفسر و روشن فکر وبینا در علم ترجمه باشد۔