مجاز یکی از راه‌های بیانی در تمام زبان‌ها می‌باشد و این روش انسان را به خود خیلی جلب می‌کند تا بتواند با حیل مختلف تعبیرات درونی خود را در قالب معانی مختلف بریزد.و این فن را متکلم زبان عربی در ادوار مختلف به‌طور وسیع استعمال نموده است حتی در زبان عربی بیشترین نحو کلامی که استفاده می‌شود همین مجاز می‌باشد؛ و مردم چه در دوره جاهلیت و چه در عصر اسلامی عاشق این‌گونه کلام بوده‌اند؛ و تمام تعبیرات ذهنی و غرض درونی خود را با بکار بردن مجاز بیان می‌کردند. مجاز فقط بازی کردن با الفاظ یا کلام نیست بلکه مجاز یک حرکتی ذهنی است که بین لفظ و معانی، روابط و علاقات فکری را ایجاد می‌کند تا مخاطب را بتواند با غرض اصلی متکلم متصل کند. مجاز مرسل همانند بقیه اقسام مجاز است و در کلام تأثیر زیادی در معنی ایجاد می‌کند. چون بحث ما در مجاز مرسل است بعد از بیان نمودن انگیزه بکار گیری مجاز مثال‌های از مجاز مرسل آورده می‌شود.

الف- ایجاز:

در اصطلاح اهل بلاغت، کوتاه‏تر آوردن لفظ از معناست. یا به تعبیر دیگر، لفظ اندک و معنى بسیار آوردن .وقتی می‌خواهیم کلام ما کوتاه‌تر باشد و یکی از اجزای کلام را به سبب قرینه‌ای حذف می‌کنیم مانند رعینا الغیث این جمله درواقع این‌طور بوده است "‌ رعینا النبات الذی کان الغیث سببا فی نموه واخضراره. پس مسبب را حذف گردید آور سبب را ذکر کردیم.

ب- مبالغه:  

در لغت به‌معنای به ‌نهایت‌ رساندن، فرا گرفتن و غلو کردن است که سخندان بنا‌ بر تزیین کلام، در وصف چیزی غلو نماید؛ و آن‌ را به ‌مرتبه‌ی اعلی و درجه‌ی قصوی برساند .همچنین کسی جهت وصفی ادعای مرتبه‌ای از شدت یا ضعف نماید که آن مرتبه یا غریب و بعید باشد و یا محال و ممتنع تا گمان شود که آن وصف به ‌نهایت رسیده است.از آنجا‌ که روح اثر هنری نوعا به‌ نگاهی دگرگونه به ‌مفاهیم و موضوعات است و گر‌نه ادبی نمی‌شد و کلام در حد زبان معمولی می‌ماند، مبالغه نقش و تأثیری بس نیرومند در کارکرد‌های هنر‌ی سخن دارد؛ مانند این آیه:یجعلون اصابعهم فی آذانهم «آن‌ها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهای خود می‌گذارند»اینجا کلمه«اصابع»را بجای«انامل»آورده چون می‌خواهد شدت نفرت، سرکشی و اعراضشان از حق را بیان کند.

ج- تعظیم:

یکی از معروف‌ترین ویژگی مجاز این است که با وسیله این می‌تواند متکلم اغراض کلامی خود را به انجام برساند مانند تعظیم و ترفیع شخص، مانند رایت عالما «دانشمندی را دیدم» وقتی جمله را می‌گوییم منظور ما «رایت طالب الذی سیصیر عالما» است یعنی «من طالب علمی را دیدم که به‌زودی عالم خواهد شد،» پس اینجادر کلام متکلم ما قرینه ای می یابیم که برای فهماندن این معنا کمک می کند و آن این است که مانی که متکلم این حرف زده است نگاهش به یک دانش پژوهی افتاده بود که به گمانش در آینده یک عالمی بزرگ خواهد شد. تحقیر:
همانند تعظیم مجاز برای تحقیر هم بکار می‌رود مانند انظر إلی الجیفه کیف یطغی و یتکبر. در این مثل هم علاقه ما یکون بکار رفته است و مراد متکلم این بوده است انظر إلی من سیموت فیصبح جیفه.
د- تهویل:
مجاز  برای معنای تهویل هم بکار برده می‌شود. مانند «یجعلون اصابعهم فی آذانهم من الصواعق حذر الموت» در این آیت شدت هول، رعب و خوفی که بر آن‌ها غالب شده است که موجب شد آن‌ها انگشتانشان را در گوش‌هایشان فروبرند تا صدای ترسناک به گوششان نخورد.