استفهام در لغت:استفهام مصدر باب استفعال از ماده «فهم» است که بمعنای طلب فهم و طلب علم می باشد. فهم یعنی حصول معرفت با قلب و می گویند[فهمت الشیء: عقلته و عرفته.]یعنی آن شئ را فھمیدم و شناختم[و أفهمه الأمر و فهّمه إیاه: جعله یفهمه]
استفهام در لغت:استفهام مصدر باب استفعال از ماده «فهم» است که بمعنای طلب فهم و طلب علم می باشد. فهم یعنی حصول معرفت با قلب و می گویند[فهمت الشیء: عقلته و عرفته.]یعنی آن شئ را فھمیدم و شناختم[و أفهمه الأمر و فهّمه إیاه: جعله یفهمه]
فإذا ما انتقلنا إلى الضرب الثانی من ضروب المجاز اللغوی وهو المجاز المرسل، وأردنا أن نطلع على بعض خصائص وأسرار هذا الضرب من الکلام، لوجدنا أنفسنا أمام فن لا یقل تأثیرًا عن سابقه؛ ذلک أن من خصائص هذا الضرب من فنون القول
1) الإیجاز، فأنت عندما تقول: رعینا الغیث، هذا أوجز من قولک: رعینا النبات الذی کان الغیث سببًا فی نموه واخضراره، فقد طویت المسبب وذکرت فی موضعه السبب، وکذلک فی قول الله تعالى: {وَیُنَزِّلُ لَکُمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا} (غافر: 13) أی: ینزل الماء الذی یتسبب فی إیجاد الرزق.
مجاز یکی از راههای بیانی در تمام زبانها میباشد و این روش انسان را به خود خیلی جلب میکند تا بتواند با حیل مختلف تعبیرات درونی خود را در قالب معانی مختلف بریزد.و این فن را متکلم زبان عربی در ادوار مختلف بهطور وسیع استعمال نموده است حتی در زبان عربی بیشترین نحو کلامی که استفاده میشود همین مجاز میباشد؛ و مردم چه در دوره جاهلیت و چه در عصر اسلامی عاشق اینگونه کلام بودهاند؛ و تمام تعبیرات ذهنی و غرض درونی خود را با بکار بردن مجاز بیان میکردند. مجاز فقط بازی کردن با الفاظ یا کلام نیست بلکه مجاز یک حرکتی ذهنی است که بین لفظ و معانی، روابط و علاقات فکری را ایجاد میکند تا مخاطب را بتواند با غرض اصلی متکلم متصل کند.
مجاز بر وزن مفعل و از فعل جاز یجوز و مصدر میمی به معنای تجاوز از معناست. هرگاه لفظ از معنای قراردادی لغویش خارج شود مجاز نامیده میشود. بدین معنی که ذهن از لفظ به معنایی غیر از معنای آن انتقالیافته است بنابراین لفظ است که زمینه انتقال ذهن و دگرگونی معنی را فراهم ساخته است. به تعبیری دیگر مجاز لفظی است که مستعمل شود در غیر معنایی که برای آن وضعشده است و بهناچار در مجاز باید علاقه باشد و علاقه همان مناسبتی است که میان معنی حقیقی و معنی مجازی موجود است و این علاقه یا مشابهت است یا غیر مشابهت و از طرفی نیز در مجاز باید قرینه مانعه یا صارفهای باشد که ذهن را از معنی وضعی یا اصلی بازدارد و متوجّه غیرحقیقی یا مجازی کند.